gatre*barana

 
Rejestracja: 2011-10-20
بی همگان به سر شود ، بی تو به سر نمی شود ** داغ تو دارد این دلم ، جای دگر نمی شود
Punkty167więcej
Następny poziom: 
Ilość potrzebnych punktów: 33
Ostatnia gra

مستانه

مستانه

 

 

 

بوَد در کنج تنهایی ز یادت عالمی در سر

تنم آتش , دلم غوغا , دو چشمم غرق در گوهر

*

بیا جانا که با یادت هزارن بار جان دادم

ز این هجران , ز این دوری , ز این اندوه ویرانگر

*

سرم سرگرم رویاها , دلم درگیر طوفانها

ورق دریا , قلم کشتی , غزل سکان , بلا لنگر

*

کشیدم نقش رویت را به صد افسانه و افسون

شبی لیلا , شبی شیرین , شبی چون ویس افسونگر

*

شگفتا هر چه میجویم به جز حسرت نمیبینم

زمین گلگون , سما پر خون , زمان مجنون , جهان محشر

*

اگر باشی تو در پیشم چه کم دارم ز این هستی ؟

تویی هستی , تویی مستی , تویی ساقی , تویی ساغر

*

به سر شد عمر ما زرین به این سودای بس شیرین

ز فرهادش نشد آگه شبی آن دلربا دلبر .

 

 

 

 

( آرش زرین )