مستانه
بوَد در کنج تنهایی ز یادت عالمی در سر
تنم آتش , دلم غوغا , دو چشمم غرق در گوهر
*
بیا جانا که با یادت هزارن بار جان دادم
ز این هجران , ز این دوری , ز این اندوه ویرانگر
*
سرم سرگرم رویاها , دلم درگیر طوفانها
ورق دریا , قلم کشتی , غزل سکان , بلا لنگر
*
کشیدم نقش رویت را به صد افسانه و افسون
شبی لیلا , شبی شیرین , شبی چون ویس افسونگر
*
شگفتا هر چه میجویم به جز حسرت نمیبینم
زمین گلگون , سما پر خون , زمان مجنون , جهان محشر
*
اگر باشی تو در پیشم چه کم دارم ز این هستی ؟
تویی هستی , تویی مستی , تویی ساقی , تویی ساغر
*
به سر شد عمر ما زرین به این سودای بس شیرین
ز فرهادش نشد آگه شبی آن دلربا دلبر .
( آرش زرین )