davod12

 
Rejestracja: 2011-05-11
زندگی عشقی پر مخاطره است، گاه باید قمارش کرد........
Punkty77więcej
Następny poziom: 
Ilość potrzebnych punktów: 123
Ostatnia gra

همیشه فرصت عاشق شدن کم است،

غم از کنار سرم ویز ویز می‌گذرد/

تو نیستیّ و زمان نیز ریز ریز می‌گذرد



همیشه فرصت عاشق شدن کم است، دریغ:/

بهار رفته و پاییز نیز می‌گذرد



ببین چه بین من و خودنویس و خاطره‌ها/

و نور و دفتر شومیز و میز می‌گذرد



کسی که می‌درود هندوانه را در برف/

چه شاد از دل جالیزِ لیز می‌گذرد



به خنده گفت که “این نیز بگذرد!”، گفتم:/

همین عبارت “این نیز…” نیز می‌گذرد



تمام شهر پر از اشک شد که یار آمد/

و حال، با کرجی از ونیز می‌گذرد



گذشته دوره‌ی حافظ ولی هنوز منم/

که کرده جامه‌ی پرهیز و هیز می‌گذرد



به چاه چانه‌ی یوسف رها شده‌ست “عزیز”/

ببین که “یوسف” از این پس عزیز می‌گذرد



دلم شکست، دلم سوخت، منتها یک چیز:/

زمان حمله‌ی چنگیز، تیز می‌گذرد!

 


والنتاینتان

مبااااااااااااااااااااااااارک